پاتوق فرزانگان
از تعصب بپرهیز و بر تفکر بیفزای. افراط و تفریط مایه هلاکت تو و تقلید طوطی وار باد هواست که مایه ی بی خردی توست... (اینو از وبلاگ یکی از دوستام کش رفتم دیروز کله گنده های آموزش پرورش تشریف فرما شده بودن...آی بدم میاد از اینایی که وقتی میان انگار ارث باباشونو از آدم طلب دارن،فقط بلدن ایراد بگیرن.... متاسفانه ما فقط ادعا داریم طبق طبق...اموزش پرورش ایران به درد لای جرز دیوارهم نمیخوره... معلمی که اول به جیب بابای دانش اموز نگاه میکنه بعد به سواد و هوش استعدادش، ... ای که با یه پراید وارد سمتش میشه با بنز300میلیونی خارج میشه و... بنظرتون آخر و عاقبت ایران عزیزمون که برای وجب به وجبش جوونایی مث ما خون خودشونو دادن با این وضع چی میشه؟؟؟؟ سلااااااااااااااااااااااااااااااااام نمایشگاه چطور بود؟ خداییش بچه هایی که ساختنش خیلی زحمت کشیدن... دوست دارن نظرتونو درموردش بدونن،حتما نظراتونو یاتو وبلاگ بذاریدیا فیس تو فیس بهشون بگید. راستی هر سوالی توهرزمینه ای دارید(دینی،سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و....)رو بپرسید سعی میکنم حتما جواب تون رو از آدمای باسواد(دقت کنید با سواد!نه مدرک دار) بپرسم و تو کوتاه ترین زمان ممکن بهتون اطلاع بدم. داشتم تو جبهه مصاحبه میگرفتم کنارم ایستاده بود که یهو خمپاره اومد و بووووووووومم... نگاش کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین.دوربینو برداشتم رفتم سراغش.گفتم تو این لحظات آخر اگه حرفی صحبتی داری بگو در حالی که داشت اشهد و شهادتینشو زمزمه می کرد گفت:من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم.اونم اینکه وقتی کمپوت میفرستید جبهه خواهشا پوستشو اون کاغذ روشو نکنید. بهش گفتم این چه جمله ایه قراره از تلوزیون پخش شه،یه جمله بهتر بگو برادر با همون لهجه اصفهانیش گفت:اخوی آخه نمیدونی تاحالا سه دفعه به من ربع گوجه افتاده!!! آری همینان بودند که آمدند تا هرچند برای مدتی کوتاه شادی و لذت حقیقی را به رخ ما بکشند و بروند.آمدند وآنقدر که دنیا داران زندگی را جدی گرفته بودند،اینان مرگ را به سخره گرفتند. در طبقات پایین فقر،جهل و ذلت را چنان توسعه ای داده است که اکثریت را در آن غرقه ساخته است و افراد،جز در تکاپوی تامین یک زندگی حیوانی نیستند،وجز ایده آل های کوتاه و حقیر ندارند. (خود سازی انقلابی.دکتر علی شریعتی) ای خداوند به علمای ما مسئولیت به عوام ما علم وبه مومنان ما روشنایی وبه روشنفکران ما ایمان و به متعصبین ما فهم و به زنان ما شعور و به مردان ما شرف وبه جوانان مااصالت و.... عنایت کن. دکتر علی شریعتی (خیلی طولانی بود بقیه شو ننوشم) یاران شتاب کنید... گویند قافله ای در راه است که گنهکاران را درآن راهی نیست. آری گنهکاران را راهی نیست اما... پشیمانان را می پذیرد... حرکت بیداری اسلامی یا خیزش اسلامی پدیدیده عظیم و فراگیری است که حدود دو قرن از پیدایش آن می گذرد.در این دو قرن فراز و نشیب های فراوانی فرا روی این حرکت بوده و با ضعف وقوت هایی همراه شده است.این حرکت در ابتدا در مناطق جغرافیایی خاص و محدودی ظهور یافت،سپس در طول دهه های گذشته دامنه آن گسترش یافت وبه تدریج به سراسر دنیای اسلام از شرق آسیا تا جنوب و غرب آفریقا و حتی در بین اقلیت های مسلمان در سایر کشور ها توسعه یافت. در آغاز،فعالان آن جمعی از علمای دین،نخبگان و اندیشمندان بودند،اما امروز توده های مسلمان اعم از عالم و عامی،در سراسر جهان به حرکت درآمده اند.با پیروزی انقلاب اسلامی ایران،جنبش بیداری اسلامی،وارد مرحله ای جدید شد و جهش توام با عمق فکری را در جغرافیای اسلام به ویژه در میان توده ها و لایه های خفته جوامع اسلامی به وجود آورد.به گونه ای که بیداری اسلامی از حالت دفاع انفعالی خارج و در موضع تهاجم فکری و رفتاری قرار گرفت و در اشکال جریان ها ونهادهای سیاسی و حتی جنبش های مقاومت رخ عیان نمود. انقلاب اسلامی،به عنوان پدیده ای که بر بنیاد ارزش های دین با تکیه به روش ها و شیوه های نوین دموکراسی،شکل گرفت و الگوی جدیدی از مدیرت در عرصه قدرت،سیاست و حاکمیت را متجلی از تاثیر گذاری و متفاوت از کارکرد تاریخی مذبور را بنا نهاد و نوعی از جریان احیاگری،بیداری فکری و ایدئولوژیک را سامان داد و هدایت کرد.جمهوری اسلامی،برای اولین باراصطلاح"امت اسلامی" به عنوان یک مفهوم سیاسی را وارد ادبیات سیاسی جهان کرد. یه روز یه ترکه... اسمش ستارخان بود،شاید هم باقر خان.. خیلی شجاع بود،خیلی نترس.. یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی بر اومد،جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،فداکاری کرد،برای ایرانیا،برای من و تو،برای اینکه ما تو مملکت آزاد زندگی کنیم... یه روز یه رشتیه... اسمش میرزاکوچک خان بود،میرزاکوچک خان جنگلی، برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه، اونقدر جنگید تا خونشو فدای سرزمینش کرد. یه روز یه لره... اسمش کریم خان زند بود،موسس سلسله زندیه، ساده زیست،نیک سیرت و عدالت پرور بود وتا می شد از شدت عمل دوری می کرد. یه روز یه قزوینیه... اسمش علامه دهخدا بود یه لغت نامه نوشت که بقول فردوسی عجم زنده کرد، تمام عمرشو وقف خدمت به زبان فارسی و حفظ اون برای ماها کرد یه روز ما همه با هم بودیم... فارس وآذری و کرد و گیلک و مازندرانی و لر و بلوچ و ترکمن و قشقایی و... تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردن و قفل دوستی ما رو شکستن... حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم!!به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم!!!!!! بیاید باز باهم یکی بشیم. مثل همیشه های گذشته... پاینده ایران پاینده ایرانی تاریخچه تقلب از جایی شروع می شود که " حسن کچل " برای نخستین بار به مکتب رفت . از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهیانه کودکان مکتب بود ؛ لیک حسن کچل از روی تنبلی چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکته ای بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر دشت کند . این بود که اولین تقلب تاریخ بشری رقم زده شد . البته این تقلب با روش های بسیار ابتدایی بشری رقم زده شد. البته این تقلب باروش های بسیار ابتدایی (در مقابل ترفند های کنونی ) صورت گرفت . بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را کش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد . روش های نوشتاری 1. نوشتن روی کف پا ، پس کله ، پشت گوش و ... 2. نوشتن روی دیوار ، روی میز ، پشت نیمکت ، زیر نیمکت ، پشت لباس یا مانتوی دانش آموز جلویی ، ... 3. نوشتن به روی دستمال کاغذی ، پاکت نامه ، ... 4. نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در حفره های مختلفی از جمله بینی ، دهن ، گوش ، فک پایین ، دریچه آئورت ، ... روش های باکلاس 1. استفاده از ماشین حساب مهندسی 2. استفاده از موبایل 3. استفاده از آیینه ، موچین ، لوازم آرایشی ، فیلم ، عکس ، ... روش های بی کلاس 1. شیره مالیدن بر سر یکی از بچه درس خون ها 2. خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو توجه : اگه در این امر تبحر کافی ندارید ، اصلاً سمت این کار نرید ؛ که عواقبی جزء ضایع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد .)