پاتوق فرزانگان
پ.ن :بعضی وقتا دلت میخواد با تمام وجودت بگی "آه"... کمونیست بودن برای قبل از ثروتمند شدن است فیمینیست بودن برای قبل از ازدواج و آتئیست(بی خدا) بودن تا قبل از اعلام سقوط هواپیما ! کاروان می ایستد... صدای زنگ شتران خاموش می شود... صبر کرده اند تا عقب تر ها خود را برسانند _: به جلوتر ها بگویید برگردند کاروان ایستاده در انتظار تکرار غدیر امروز، گاه بیعت است شترها بی قرار پای بر زمین می کوبند بی قرار رفتن اند ولی کاروان درنگ کرده درنگی کوتاه که برای اهل کاروان بسی طولانی ست ولی همین درنگ کوتاه کافی ست برای اینکه آنانی که باید برسند، برسند عجله کنید کاروان بی قرار رفتن است... چه فرقی می کند اهل ورزقان باشند یا سوریه؟! برف که می بارد، باید بیشتر نگران حال آوارگان بود. مخصوصا بچه ها. شادی به جای خود و یاد این شرایط سخت هم بودن به جای خود. فی الحال بچه های دانشجو کار قشنگی انجام دادند. جمع آوری کمک برای آورگان سوری که در بدترین شرایط دارند روزگار می گذارنند. آن هم با حضور برفی بی سابقه در آن سرزمین. این شماره حساب برای هرکس که در کنار نوشیدن چای پشت پنجره برفی، انسانیت هم می داند: 243428173 بانک تجارت، به نام جنبش دانشجویان جهان اسلام. ( به نقل از duelfa.com ) شماره حساب ستاد کمک های مردمی بهزیستی شهرستان ورزقان: 1/1115550555/1119 بانک توسعه تعاون (این یکی رو هنوز راجع بهش اطمینان کسب نکردم !) پ.ن : شاید باور کردنش سخت باشه ولی طبق استدلالی که در این تصویر متحرک منبع: http://roya0211.parsiblog.com/
خدایا! رحمت فرست بر محمد بنده و پیغمبرت و خاندان پاکش و آنان را به بهترین رحمت و درود و برکت و سلام مخصوص گردان. خدایا! پدر و مادر مرا به کرامت نزد خود و دروداز جانب خود مخصوص گردان ای ارحم الراحمین. خدایا! درود بر محمد و آل او فرست و در دل من انداز که تکالیف خود را درباره انان بشناسم و وظائف خود را به کمال فراگیرم و توفیق ده تا آنچه مرا آموخته ای بکار بندم و آنچه به تعلیم تو دریافته ام انجام دهم چنانکه هیچ یک از دانسته هایم عمل ناکرده نماند و اعضای من در آنچه آموخته ام گرانی نکند. خدایا! درود فرست بر محمد و آل او چنانکه ما را به سبب او شرافت دادی و درود بر محمد و آل او فرست چنانکه به برکت او حقی برای ما بر گردن خلق ثابت فرمودی. خدایا! چنان کن که هیبت پدر و مادر در دل من چون هیبت پادشاهی خودکام قرار گیرد اما من با انها مانند مادر مهربان باشم. خدایا طاعت پدر و مادر و نیکی با آنها را برای من مطبوع تر گردان از خواب در دیده خسته و گواراتر از آب سرد در کام تشنه چنانکه خواهش دل انها را بر خواهش دل خود مقدم دارم و پسند خاطر انان را بر پسند خاطر خود برگزینم و نیکی آنها را درباره ی خود گرچه اندک باشد بسیار شمارم و نیکی خود را درباره ی انان اگرچه بسیار باشد، اندک بینم. صحیفه سجادیه بخشی از دعای24 مُردهشورم ببرَد این که منم انسان نیست مُردهای بیسر وُ پاست که صدایی دارد و کلامی که در آن یکنفر از دور تو را میخواهد مُردهشورم ببرَد سخت بشوید "من" را بنشاند در قبر خاک بریزد رویش آب بریزد رویم شاید اینبار درختی بودم سایهای داشتم وُ یکنفر از دور آمد خستگیهایم را از تنش بیرون کرد سلااااااااااااااااااااااام! بازم داره برف میاد! فک کنم تو عمرم دو تا برف با این فاصله زمانی کوتاه ندیده بودم! هنوز 4 روز نگذشته! خـــــــــــــــــــــــــدایـــــــــــــــــــــا، شُـــــــــــــــــــــــــــــــــــــکـــــــــــــــــرت! من میخوام یه ستاد شمارش برف تشکیل بدم! هر کی از دوستان مایله اعلام آمادگی کنه! یه نکته ی علمی هست که موقع برف قبلی داشتم بهش فکر می کردم حالا می نویسمش: دونه های برف وقتی دارن می افتن یه جورایی انگار دارن سقوط آزاد می کنن (البته مقاومت هوا هم هست). سوالی که در ذهن من بوجود اومد این بود که وقتی به برف نگاه می کردم انگار سرعت اونا کم و زیاد میشد، ینی مثلا من الان حس می کنم برف داره آرومتر از یه ساعت پیش میاد، در حالی که طبق قوانین نیوتن اگه دو تا جسم رو از یه ارتفاع به پایین سقوط بدیم بدون اینکه ربطی به جرمشون داشته باشه هر دو با هم به زمین می رسن و در هر لحظه سرعت هر دوشون برابره. خب، این سوال در ذهن من بوجود اومد که پس چرا گاهی انگار برف داره یواش تر میاد؟ سه تا فرضیه هست: 1- برف یواش تر نمیاد و این فقط یه خطای دیدی، حسی، یا درکیه. اگه یه خطای دیدی باشه که کلن فاتحمون خونده اس! ینی قدرت تشخیص تغییر مکان رو اصلا نداریم! اگه خطای حسی باشه باز یه چیزی! که ینی برف با همون سرعت میاد ما الکی فک میکنیم سرعتش کمتر شده(مثلا بخاطر این که سرعت قبلی از یادمون رفته و...). ولی اگه یه خطای درکی باشه بازم فاتحمون خوندس! ینی چشم ما درست می بینه که مثلا جابجایی اینقدره اما مغز ما اشتباه تحلیل می کنه که مثلا الان زمان بیشتری گذشته یا اینکه کلن سرعت رو اشتباه حساب می کنه. البته عجیب نیست اگه مغز ما فکر کنه زمان داره آرومتر می گذره و بنابراین بنظرش سرعت دون های برف کمتر میان. این قانون نسبیته!!!! انیشتین میگه: وقتی با صمیمی ترین دوستانتان هستید، یک ساعت مانند یک ثانیه می گذرد و وقتی بر خاکستر داغ نشسته باشید، یک ثانیه مانند یک ساعت بنظر میرسد. 2- ابر ها پایین تر اومدن و بنابراین ارتفاع اولیه دونه های برف پایین تره پس سرعتشون وقتی در ارتفاع معینی از زمین هستن(مثلا اون ارتفاعی که ما در حال مشاهده هستیم) کمتره. که این فرض یکمی غیر معقول بنظر میاد! مگه ابرا با چه سرعتی دارن میان پایین که اینقدر تغییر محسوس در ارتفاع اولیه و در نتیجه در سرعت قطرات بوجود بیاد. اصلا چه دلیلی برای پایین تر اومدن ابر هست؟ قاعدتا با بارش جرم برف کم میشه و بنابراین چگالیش کمتر میشه و باید بره بالاتر!!! تازه همه ی اینها رو هم اگه بپذیریم این فرض در صورتی درسته که ارتفاع ابرها اونقدر زیاد نباشه که وقتی ما سرعت دونه های برف رو نزدیک سطح زمین اندازه می گیریم اونا قبلش به سرعت حدی رسیده باشن و در نتیجه با سرعت ثابت حرکت کنن که این بخاطر مقاومت هوا اتفاق میوفته! 3- همه ی تقصیر ها گردن مقاومت هواست! وقتی دونه های برف درشت تر میشن (دقت کنید که حجمشون مد نظره و نه جرمشون) مقاومت هوا روشون تاثیر بیشتری میذاره و بنابراین آرومتر به زمین می رسن. این برا وقتی که ابر ها به اندازه کافی پایین باشند که دونه های برف به سرعت حدی نرسند. اما اگه دونه ها به سرعت حدی برسن چی؟ کلن در نظر گرفتن مقاومت هوا معادل با اینه که ما داریم حرکت برف رو توی یه شاره تحلیل می کنیم ( که اینجا شاره همون هوائه) . تا جایی که من یادم میاد نیروی مقاومت بستگی به سرعت خود دانه ها داره بطوری که هرچی سرعت اونا بیشتر باشه نیروی مقاومت هم بیشتر میشه و این تا جایی ادامه پیدا می کنه که نیروی مقاومت هوا و گرانش زمین یکسان بشن که در این حالت برف با سرعت ثابت به سمت زمین میاد. (سرعت حدی) اما فک کنم بعدش (که دقیقا یادم نمیاد به چه دلیلی) دوباره برف ها شتاب می گیرن ( که بنظرم اینجا شتاب از شتاب قبلی کمتره، با این که بازم تند شونده است) تا جایی که دوباره به سرعت حدی دوم برسن که از سرعت حدی اول کمتره. اما نمیدونم این ها آیا میتونه آرومتر اومدن برف رو توجیه کنه یا نه؟ همیشه آخر بحث کم میارم. لطفا اگه کسی نظری داره بگه تا ایشالا با کمک دوستان این تحلیل رو به آخر برسونیم. پ.ن: اوووووووووووووف! عجب بحث علمی ثقیلی بود! الان همتون فهمیدین من فیزیک بلدم یا باید دوباره بگم؟؟؟
"هـر که صبح کند در حالى که به امور مسلمانان اهتمام ندارد ، از آنان نیست وهر که فریاد کمک خواهى شخصی را بشنود و به کمکش نشتابد ، مسلمان نیست ."
توسط چینی ها بیان شده شصت و چهار مساویست با شصت و پنج !!!