سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























پاتوق فرزانگان

سوریه، گرهی ست که هرچه بیش تر کور کنند، نابودی شان را تسریع می کند …

(www.duelfa.com)


نوشته شده در چهارشنبه 92/6/13ساعت 8:9 عصر توسط دیاتنان| نظرات ( ) |

دختران شهر ...
به روستا فکر می کنند ...!!!!!
.
.
.
دختران روستا ...
در آرزوی شهر می میرند ...!!!!!
.
.
.
مردان کوچک ...
به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند ...!!!!!
.
.
.
مردان بزرگ ...
در آرزوی آرامش مردان کوچک میمیرند...!!!!!!
.
.
.
کدام پل
در کجای جهان، شکسته است
که هیچکس، به خانه اش نمی رسد؟؟؟؟

پل شکسته 


نوشته شده در سه شنبه 92/6/12ساعت 9:50 عصر توسط قلاش| نظرات ( ) |

اینجا فرزانگان است!

نوشته ی روی 90 درصد صندلی ها»

صندلی


نوشته شده در شنبه 92/6/9ساعت 3:12 عصر توسط قلاش| نظرات ( ) |

سلاااااااااااااااااااااام!

اینجا مدرسه ی فرزانگان است!

کلاس اول، زنگ شیمی

من و بغل دستیم مشغول بازی xo!

xo در کتاب شیمی

xo در کتاب شیمی


نوشته شده در شنبه 92/6/9ساعت 3:8 عصر توسط قلاش| نظرات ( ) |

در لمس تنه ی درختان

درخت

با دست کشیدن بر سر چمن های تازه

 چمن

از فروکشیدن تمام بوی یک گل

گل

میشه خدا رو حس کرد...

خدا 

 


نوشته شده در جمعه 92/6/8ساعت 2:46 عصر توسط قلاش| نظرات ( ) |

طولانیه ولی تا آخر بخونید...ارزششو داره...

بسان رهنوردانی که در افسانه ها گویند 
گرفته کولبار زاد ره بر دوش 
فشرده چوبدست خیزران در مشت 
 گهی پر گوی و گه خاموش
در آن مهگون فضای خلوت افشانگیشان راه می پویند 
ما هم راه خود را می کنیم آغاز 
سه ره پیداست 
 نوشته بر سر هر یک به سنگ اندر 
حدیقی که ش نمی خوانی بر آن دیگر 
 نخستین : راه نوش و راحت و شادی 
 به ننگ آغشته ، اما رو به شهر و باغ و آبادی 
 دودیگر : راه نیمش ننگ ، نیمش نام 
اگر سر بر کنی غوغا ، و گر دم در کشی آرام 
سه دیگر : راه بی برگشت ، بی فرجام 
من اینجا بس دلم تنگ است 
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است 

بیا ره توشه برداریم 
قدم در راه بی برگشت بگذاریم 
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟
تو دانی کاین سفر هرگز به سوی آسمانها نیست 
سوی بهرام ، این جاوید خون آشام 
سوی ناهید ، این بد بیوه گرگ قحبه ی بی غم 
که می زد جام شومش را به جام حافظ و خیام 
و می رقصید دست افشان و پاکوبان بسان دختر کولی 
و اکنون می زند با ساغر مک نیس یا نیما 
و فردا نیز خواهد زد به جام هر که بعد از ما 
سوی اینها و آنها نیست 
به سوی پهندشت بی خداوندی ست 
 که با هر جنبش نبضم 
 هزاران اخترش پژمرده و پر پر به خاک افتند 
 بهل کاین آسمان پاک 
چرا گاه کسانی چون مسیح و دیگران باشد 
که زشتانی چو من هرگز ندانند و ندانستند کآن خوبان 
پدرشان کیست ؟
و یا سود و ثمرشان چیست ؟
بیا ره توشه برداریم 
قدم در راه بگذاریم 
به سوی سرزمینهایی که دیدارش 
بسان شعله ی آتش 
دواند در رگم خون نشیط زنده ی بیدار 
نه این خونی که دارم ، پیر و سرد و تیره و بیمار 
چو کرم نیمه جانی بی سر و بی دم 
که از دهلیز نقب آسای زهر اندود رگهایم 
کشاند خویشتن را ، همچو مستان دست بر دیوار 
 به سوی قلب من ، این غرفه ی با پرده های تار 
و می پرسد ، صدایش ناله ای بی نور
کسی اینجاست ؟
 هلا ! من با شمایم ، های ! ... می پرسم کسی اینجاست ؟
 کسی اینجا پیام آورد ؟
 نگاهی ، یا که لبخندی ؟
فشار گرم دست دوست مانندی ؟
و می بیند صدایی نیست ، نور آشنایی نیست ، حتی از نگاه 
مرده ای هم رد پایی نیست 
صدایی نیست الا پت پت رنجور شمعی در جوار مرگ 
ملل و با سحر نزدیک و دستش گرم کار مرگ 
وز آن سو می رود بیرون ، به سوی غرفه ای دیگر 
به امیدی که نوشد از هوای تازه ی آزاد 
ولی آنجا حدیث بنگ و افیون است - از اعطای درویشی که می خواند 
 جهان پیر است و بی بنیاد ، ازین فرهادکش فریاد 
وز آنجا می رود بیرون ، به سوی جمله ساحلها 
پس از گشتی کسالت بار 
بدان سان باز می پرسد سر اندر غرفه ی با پرده های تار 
کسی اینجاست ؟
و می بیند همان شمع و همان نجواست 
که می گویند بمان اینجا ؟
که پرسی همچو آن پیر به درد آلوده ی مهجور 
خدایا به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خود را ؟
بیا ره توشه برداریم 
قدم در راه بگذاریم 
کجا ؟ هر جا که پیش آید 
بدانجایی که می گویند خورشید غروب ما 
زند بر پرده ی شبگیرشان تصویر 
بدان دستش گرفته رایتی زربفت و گوید : زود 
وزین دستش فتاده مشعلی خاموش و نالد دیر 
کجا ؟ هر جا که پیش آید 
به آنجایی که می گویند 
چوگل روییده شهری روشن از دریای تر دامان 
و در آن چشمه هایی هست 
 که دایم روید و روید گل و برگ بلورین بال شعر از آن 
و می نوشد از آن مردی که می گوید 
چرا بر خویشتن هموار باید کرد رنج آبیاری کردن باغی 
کز آن گل کاغذین روید ؟
 به آنجایی که می گویند روزی دختری بوده ست 
 که مرگش نیز چون مرگ تاراس بولبا 
 نه چون مرگ من و تو ، مرگ پاک دیگری بوده ست 
کجا ؟ هر جا که اینجا نیست 
من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم 
ز سیلی زن ، ز سیلی خور 
وزین تصویر بر دیوار ترسانم 
درین تصویر 
عمر با سوط بی رحم خشایرشا
زند دویانه وار ، اما نه بر دریا 
به گرده ی من ، به رگهای فسرده ی من 
به زنده ی تو ، به مرده ی من 
بیا تا راه بسپاریم 
به سوی سبزه زارانی که نه کس کشته ، ندروده 
به سوی سرزمینهایی که در آن هر چه بینی بکر و دوشیزه ست 
و نقش رنگ و رویش هم بدین سان از ازل بوده 
که چونین پاک و پاکیزه ست 
به سوی آفتاب شاد صحرایی
که نگذارد تهی از خون گرم خویشتن جایی
و ما بر بیکران سبز و مخمل گونه ی دریا 
می اندازیم زورقهای خود را چون گل بادام 
و مرغان سپید بادبانها را می آموزیم 
 که باد شرطه را آغوش بگشایند 
و می رانیم گاهی تند ، گاه آرام 
بیا ای خسته خاطر دوست ! ای مانند من دلکنده و غمگین 
من اینجا بس دلم تنگ است 
بیا ره توشه برداریم 
قدم در راه بی فرجام بگذاریم

 

((اخوان ثالث))


 

 


نوشته شده در پنج شنبه 92/6/7ساعت 1:38 عصر توسط دیاتنان| نظرات ( ) |

مهار نشده


برنده ی :

-تندیس بلورین از پنجمین جشنواره ی (( رسانه های دیجیتال)) برای موسیقی و تیتراژ انتهایی

-تندیس فرهنگسرای رسانه

-فانوس بلورین بهترین فیلم مستند در حوزه ی جنگ نرم در دومین جشنواره عمار


«مهار نشده» (Uncontained) مستندی است به زبان انگلیسی که جستجوی یک دانشجوی پاکستانی در «ایران سالهای 2010 و 2011» را روایت می کند. بعد از ترور 2 دانشمند هسته ای در نوامبر 2010 «محتشم» درگیر پرونده اتمی ایران شده و وادار به بررسی اتهام ایران در ساخت سلاح اتمی می شود. او در این مسیر با چهره های متفاوتی نظیر احمد شیرزاد نماینده جنجالی مجلس ششم، تیری میسان نویسنده رانده شده از فرانسه و مرضیه هاشمی (میلانی فرانکلین) خبرنگار سیاه پوست آمریکایی تبار روبرو می شود...


برای دانلود مستند به وبسایت مستند مراجعه کنید:     www.uncontained.ir    


*مستند خوبیه ارزش دیدن رو داره...(ولی احتمالش زیاده که قبلا دیده باشینش)

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 92/6/6ساعت 7:45 عصر توسط دیاتنان| نظرات ( ) |

قیافه اش سیاه بود و کریه و زشت


گفتم: تو کیستی؟


گفت: فرستاده


گفتم: از جانب کی؟


گفت: جناب عزراییل!


گفتم: از برای چه؟


گفت: وقت تو هم سر رسید!


حالم بد شد
بد نه افتضاح...


گفتم: نمی دونی چقدر حالم بده!


گفت:


بازم آخــــر راه و حسّ تلـــــخِ نــــرسیدن...


نوشته شده در چهارشنبه 92/6/6ساعت 2:4 عصر توسط قلاش| نظرات ( ) |

imam-khamenei

طرح از (www.prc77.com)

+به سایتش سر بزنید خیلی خوبه!


نوشته شده در چهارشنبه 92/6/6ساعت 11:34 صبح توسط دیاتنان| نظرات ( ) |

http://www.duelfa.com/wp-content/uploads/2013/06/new.gif

 

*فایلش متحرکه ولی نمیدونم چرا متحرک نشون نمیده!برای اینکه متحرکشو یبینین برین  به این آدرس:

http://www.duelfa.com/wp-content/uploads/2013/06/new.gif


نوشته شده در شنبه 92/6/2ساعت 1:19 عصر توسط دیاتنان| نظرات ( ) |

<      1   2   3      >