سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























پاتوق فرزانگان

 

شده ام تـــــــــــــــــــوپ!

دیدی دوباره همه به تو پاسم دادند؟

گفتند دیگه تو و او...

هرکی دیدم گفت مگه این نوکر ارباب نداره؟

اونی که بهم راهو می گفت دیگه باهام تموم کرد...

گفت تو و امام زمانت

مرا به تو سپرده اند...

دیگر جز تو کسی را ندارم...

دریابــــــــــــــــــم!

دریـــــــــــــــــــایم کن!

دریـــــــــــــــــــــاب منِ خسته ی بی همره را...

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 92/3/2ساعت 3:11 عصر توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |