پاتوق فرزانگان
سلام! اگه بدونید دیشب چه اوضاعی بود!!!! نمی دونم عروسی کدوم یکی از همسایه ها بود، جاتون خالی از ساعت 3 نصف شب تو کوچه آهنگ با صدای فجیع بلند پخش می کردن و دختر، پسرا دقیقا پشت پنجره ی اتاق من بدبخت جیغ می زدن!!!! والّا همه جورشو دیده بودیم الّا جیغ زدن نصف شب وسط خیابون! کاش خیابون بود! یه کوچه با عرض فوقش 7،8 متر! بعد وسط جیغ زدناشون یه صدایی اومد من فکر کردم سنگریزه پرت کردن به پنجره ام! ملتفت شدم که نه! دارم ترقه میندازن! هیچ چی بعد نیم ساعت جیغ زدن، وارد خونه شدن و صدای کل و ... بلند شد! ماشینی که پشت پنجره اتاق من بود همچنان ضبتش با همان قوت مشغول به کار بود! به ساعت موبایلم که نگاه کردم 3و 50 دقیقه بود که دیگه انگار شرشون خوابید.
حالا من به هیچ کاریشون کار ندارم، مردم آزاری آیا درسته؟
آیا این زوجِ ان شاء الله خوشبخت که زندگیشونو با مردم آزاریشروع کرده اند فکر نمی کنند این موضوع شاید یه روز یقه شان را بگیرد؟ هرچه بکاری، همان بدروی
یک شب که هزار شب نمی شود!
بله، من هم موافقم یک شب هزار شب نمی شود اما فقط برای بعضی شرایط. من اگرچه دیشب نتونستم خوب بخوایم اما ان شاء الله امشب خواب راحتی خواهم داشت. بالاخره هر شب که همسایه ها عروسی ندارند. برای سایر همسایه ها هم همینطور است. اما برای این زوج، این شب، به تعاد تک تک افرادی که آزرده اند، قوی می شود و یقه زندگیشان را می گیرد.(خدای نکرده)
یک شب که هزار شب نمی شود!
اما گاهی دعوای یک شب می شود طلاق و جداییِ یک عمر. (این را متاسفانه در جامعه ی امروز به عینه می توان دید.)
نمی دانم چرا یاد این حدیث افتاده ام:
"هر کاری که با نام و یاد خدا آغاز نشد، ناقص و ابتر است."
زوج جوانی که دیشب عروسی تان بود! ان شاء الله که خوشبخت بشوید و دیشب برایتان هزار شب نشود.