پاتوق فرزانگان
چه زود گذشت...چه خوش گذشت... یه سال ِ پر خاطره یه سال که بهترین سال تحصیلم بود با یه عالمه خاطره خاطرات 3 تفنگدار رایحه و فاطمه و طاهره! چقد خوش گذشت... چه کش ها که نیومدیم!خداییش هربند رو که به دیوار میچسبوندیم کل ستون فقرات و دنده هامون کش میومدد!
تا آخرش بشه این!ه صحنه های قشنگی که اینجا ندیدم... چه اشکای قشنگی که از چشمای پر از صداقت بچه ها نمی بارید... چقد تو این یه سال بادکنک باد کردم...! ف.آل محمد!یه ساعت داشت با در و دیوار ور میرفت تا اینو چسبوند! هول هولکی عکس پرینت می گرفتیم!همیشه هم امکانات نبود و آواره کوچه خیابون می شدیم...! بهترین بعد از ظهر عمرم!اول خاک الک کردم بعد گل درست کردم بمالم رو این!شده بودم یه عمله ی به تمام معنا! ناظممون میگفت بیا ببرمت سرکوچه کمک این کارگرای افغانی! عجب سالی بود! بازم عکسامونو خواهم گذاشت... امروز هم روز سمپاد(سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان)بود. روزدوستای سمپادیم مبارک!