شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ چيـزها ديـدم در روي زميـن : كـودكي ديـدم، مـاه را بـو مـي كـرد. مـن الاغـي ديـدم ، يـنجه را مـي فهميـد...
در چراگاه نصيحت ، گاوي ديدم سيـــــــــــر!!!
* صحرا *
قفسي بي در ديدم که در آن روشني پر پر ميزد....
قاطري ديدم، بارش "انشا"
* صحرا *
شاعري ديدم هنگام خطاب به گل سوسن مي گفت شما...
روح من گاهي از شوق،سرفه اش مي گيرد.بيخي!روح من بيكار است...
من گدايي ديدم ، در به در مي رفت آواز چكاوك مي خواست!!
* صحرا *
روح من در جهت تازه اشيا جاري است...روح من کم سال است...
شايد،من به آغاز زمين نزديكم..اصلا" روح من بيكار است!
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top