شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ امروزعصر رفتيم سنگ بري.دوستم ميخواست يه تيكه سنگ كه مال حرم حضرت ابالفضل بود رو نصف كنه.آخرسر آقاهه گفت حالا اين سنگو ميخواي چيكار.دوستمم گفت تبركه،مال حرم حضرت ابالفضله. آقهه گفت:من اصلا حضرت ابوالفضل رو قبول ندارم.من فقط خدا رو قبول دارم.حضرت اباالفضل كجابود!بهش بگو 4 تا نون برام بياره!دستمزدش2000تومن بود.دوستمم 2000تومن بهش داد و گفت:با دو تومن ميشه 4تا نون خريد...
*اين پولو به واسطه حضرت ابوالفضل گرفت.حتي چهارتا نوني هم كه خواست رو بهش داد!اما مرد نديد...*
همه ما مثل مرديم!فقط درجه چشمامون فرق ميكنه...بعضيا هم كه ديگه كاملا بينايي شونو از دست دادن!كور كورن...
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top