به اين آتش برس! هيزم مهيا کن! مهياتر!
گلستانيم ما در آتش نمرود زيبا تر
مهيا کن که ما از آتش شيطان نميترسيم
که در آغوش آتش ميشود ققنوس ماناتر
خبر از دود آه ما به دلها ميرود مادام
تو در هر شعله نفرينيتري هر شعله رسواتر
تو مست از شعله فرياد ما آرام ميگيري
و ما را نالهاي ماندهست صدها بار گيراتر
دريغا پيرو بودا به کار زنده سوزاندن
دريغاتر از اين غوغاي خاموشي! دريغاتر !
شما را مردگاني هست - سر تا پاي در آتش-
شما در زندگاني نيز ميسوزيد، پيداتر
بسوزانيدمان، خورشيد محشر نيز در راه است
خدا، تنها خدا با ماست با مايي که تنهاتر
اغثني يا غياث المستغيثين! راه دشوار است
اگرچه نيست در رنج سفر از ما شکيباتر