منظورم از تضاد دقيقاً مخالف نيست!! کلمه مناسب پيدا نکردم!!
منظورم اينه که هر کسي بد بود و گناه آشکارا نمي کرد که منافق نيست!!
مثال ميزنم معاويه گناه هاي زيادي کرده!! و در زمان خودشم مردم مي دونستن معاويه فاسق هست(البته اين فرق داره با علني شراب خوردن و هزار تا گناه ديگه)
اما زماني که اومد قرآن رو بر سر نيزه کرد !! و خودش را متدين جا زد، به سمت منافق بودن پيش رفت...
مي بيني که منافق بودن و نبودن معاويه در اون برهه ربطي به گناه انجام دادنش نداشت و گرنه همون کارهايي که قبلاً انجام ميداد بعدشم انجام ميداده! ولي فقط قرآن رو به نيزه کرده که اينم کار گناهي نبوده از نظر مردم!! ولي باعث ميشه که يک جامعه فريب بخورند و اينجاس که ميگن رفتار منافقانه داشته معاويه!!
اما بعضيا تو کل زندگيشون منافقند!!
حالا شما ميتونيد رفتار معاويه قبل از قرآن به نيزه کردنش رو در نظر بگيريد که مردم مي دانستند معاويه فاسق هست ولي علني گناه نمي کرد و با يزيد که باز مردم ميدانستند که فاسق هست ولي علني گناه مي کرد مقايسه کنيد و بگيد که يزيد بدتره!!
حالا اگر يزيد قرآن رو هم سر نيزه کنه، چون داره علني گناه مي کنه ديگه تأثيري نداره!! مي بينيد که شرايط فرق داره!!
در کل زماني که ميگن کسايي که منافقند خيلي بد تر از افرادي هستند که موضعشان مشخص هست و آشکارا گناه مي کنن!! منظور همون رفتار هاي قبل و بعد از قرآن به نيزه کردن معاويه هست!! که قبلش بهتر بود يا بهتره بگيم بعد از قرآن به نيزه کردن بدتر شد!! نه اينکه بيايم اون موضع آشکار رو يزيد در نظر بگيريم!!
به خاطر اين گفتم منافق رو با يزيد مقايسه نکن!!
ياد کاراي خانم شيرزاد افتادم!!
يه نفر اومده بود ازش پرسيده بود دستشويي مردانه کجاست؟!
فرستاده بودش تو مطب دکتر افشار!!
بعد دکتر مي گفت خانم شيرزاد چرا اينو فرستادي تو اتاق من...؟؟!
شيرزاد ميگفت: مگه خودتون نگفتين اينجا دستشويي زنانه نيست؟؟!!
:))))))