سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























پاتوق فرزانگان

عجایب هفت گانه انتخابات:
از بین نامزد ها:
7 تا عینکی بودند 1 بی عینک
7 تا با ریش بودند 1 بی ریش
7 تا کت و شلواری بودند 1 روحانی
7 تا سالم بودند 1 جانبــــاز
!!!!!!


نوشته شده در شنبه 92/3/25ساعت 1:47 عصر توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |

سلام!

خوبی؟ آره هستی میدونم!

نامت در دهانم نمی چرخد...برایم غریب است...

مجیــــــد...

 چرا تنها خاطره ای که از تو می دانم، افتادن تنها درخت نخل خانه در روز شهادتت است؟

راستی مگر تو چند سالت بود؟ 

روی کارت ها تاریخ تولدهای متفاوتی داشتی!42،43،45، کدام؟

تا سال 64 بودی ولی بیشتر؟ نمی دانم! چقدر من تو را می شناسم نه؟

اما اگر از کسی درباره ی تو نپرسیدم برای این بود که دلم می خواست تمام داستان زندگی ات را از زبان خودت بشنوم.

یعنی من حتی لیاقت این که یک بار به خوابم بیایی رو هم ندارم؟

آخه من از تو بیشتر از بقیه توقع دارم!

بالاخره غریبه با آشنا فرق داره، نه؟

آشنای غریب! چرا سر نمی زنی؟

مگر من جزو خانواده ات محسوب نمی شوم؟

صله ی ارحام نمی کنی؟

 

مُـــردی اما هیچ کس نامت نبرد

رفتی اما جای تو خالی نموند

 

عاشقا! مُـــردم ز عشق تو ولی

هیچ کس چیزی برام از تو نگفت

 

شاید اینک من به آخر می رسم

در رثای آن شهــــیدی که نمُــرد

 شهید


نوشته شده در شنبه 92/3/25ساعت 9:54 صبح توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |

خب! مــــــــردم ما که حمـــــاسه سیاسی رو خلق کردند، حــــالا مونده حمـــــاسه اقتصادی!


آهــــــــــــــــــــاااااااای!     رییس جمهوری که مـــــردم با یه حمــــاسه انتخابت کردن!

وظیفتو فراموش نکردی؟؟؟؟

قـــــــولات یادت نرفته؟؟؟؟

حواست هست حماسه دوم رو تو باید به وجود بیاری؟؟؟؟

به قدرت رسیدی بی خیال مردم نشدی که؟؟؟

آرمان های امام رو یادت هست؟؟؟؟؟

یادته چقدر تو تبلیغاتت دم از ولایـــــــتـمداری می زدی؟؟؟؟؟؟ 

 

خــــــب!   ما منتظریم!  منتظر یه مرد عمــــل! اگه مــــــردشی بیا و بگو بسم الله...

 

اگه نه....بـــــــــــرو! هیشکی اینجا تو رو نمی خواد. 


نوشته شده در شنبه 92/3/25ساعت 7:29 صبح توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |

نام جاوید وطن
صبح امید وطن
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
وطن ای هستی من

شور و سرمستی من
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
که همآواز تو منم
همه جان و تنم
وطنم، وطنم، وطنم، وطنم

بشنو سوز سخنم
که نوا گر این چمنم
همه جان و تنم
وطنم، وطنم، وطنم، وطنم
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان

همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ایران جوان
ز صلابت ایران جوان
ز صلابت ایران جوان

.

.

.

مــــــــردم ایـــــــران! حضورتان مبـــــــارک!

باز هم شمـــــا پیـــــــروز این میدان بــــودید! 


نوشته شده در شنبه 92/3/25ساعت 7:20 صبح توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |

ای  ماه  شب  چهارده  آسمان  و  زمین


بیا ...  بیا  و  دلتنگی  انتظار  را  از غروب  جمعه ها  بردار


بیا  و  به خزان  زمین  که  بیش از هزار سال  طول  کشیده است،  پایان  بده


بیا  و بگذار  گل های  محمدی  بار دیگر در زمین  برویند


منجی...  ای منجی عالم...  بیا  و  نجاتمان  بده


عشق و فراق 


نوشته شده در جمعه 92/3/24ساعت 10:46 صبح توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |

نِــــــی چو از خـــود نِـــــی شده نِــــــی نام شد

کاســــه چـــون خـــالی شد از خـــود جـــام شد 

 

آسمان


نوشته شده در پنج شنبه 92/3/23ساعت 4:34 عصر توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |

" امشــــب به قصــــه ی دل من گوش می کنی

                 فــــــــردا مــرا چو قصـــه فـــــراموش می کنی ..."

قلم 

 


نوشته شده در پنج شنبه 92/3/23ساعت 4:21 عصر توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |

" دیده می شود هر گاه افسری خوب و ورزیده بود، هر گاه مدیری خوب کار کرد، هر گاه شخصیتی بین مردم محبوبیتی کسب نمود، فورا دستگاه های جاسوسی به کار می افتند، و آنان را آن چنان می کوبند که دیگر کاری از دست آنها ساخته نباشد!"   شهید چمران

واقعا آفرین به دشمن ما که این چنین هوشیار است!

و البته وای بر ما که این چنین به دشمن اجازه ی جولان می دهیم... وای بــــــــر ما!


نوشته شده در پنج شنبه 92/3/23ساعت 4:9 عصر توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |

نام حسین که می آید اشک در چشم ها جمع می شود، نام ابوالفضل که می آید ناله در گلوها بغض می شود...

چه کار کنیم؟ دست خودمان که نیست... عادت نداریم ...

تولدتان مبارک... ولی... دل همه مان حال و هوای کربلا دارد...

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربــــــلا...

یعنی میشه یه بار دیگه دعوتمون کنید؟ 


نوشته شده در چهارشنبه 92/3/22ساعت 9:41 عصر توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |

من یه سوال برام پیش اومده:


از بین یزید و معاویه کدوم یکی بهتر بود؟


یا شاید بگم کدوم بد بود ولی نه بدتر؟


معاویه ای که در ظاهر گناه نمی کرد و خودش رو مومن نشون می داد؟


یا یزیدی که حتی در ظاهر هم از گناه کردن خودداری نمی کرد؟


میشه این سوالو به یه نحو دیگه هم بیان کرد:


ریاکار منافق بهتره یا فاسقی که آشکارا گناه می کنه؟


از یه طرف میشه گفت که ریاکار حداقل ظواهر رو حفظ می کنه و این نشون می ده که یه حرمتی اگر چه کم اما بالاخره یه حرمتی برای ارزش ها قائله.


از یه طرف دیگه هم میشه گفت حداقل ما تکلیفمون با فاسق روشنه. می دونیم کدوم طرفیه.


حالا از نظر شما کدوم بدتره؟


نوشته شده در چهارشنبه 92/3/22ساعت 9:17 عصر توسط پنجه طلای سابق!| نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5      >