سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























پاتوق فرزانگان

...بیا قدم هامان را تا یادگاری درخت شماره کنیم

هر کس پیش تر از باران به رویای سرچشمه رسید

پریچه ی بی جفت آبها را ببوسد  و

برود تا پشت بال پروانه

هی خواب خدا و سینه ریز و ستاره ببیند...


نوشته شده در یکشنبه 91/11/15ساعت 5:58 عصر توسط | نظرات ( ) |

یاران شتاب کنید...

گویند قافله ای در راه است که گنهکاران را درآن راهی نیست.

آری گنهکاران را راهی نیست

اما...

پشیمانان را می پذیرد...

                                                      (شهید مرتضی آوینی )

نوشته شده در یکشنبه 91/11/15ساعت 5:37 عصر توسط قلاش| نظرات ( ) |

حال همه ی ما خوبست....

.

.

.

اما

.

.

.

تو باور نکن....


نوشته شده در پنج شنبه 91/11/12ساعت 11:57 عصر توسط | نظرات ( ) |

        حرکت بیداری اسلامی یا خیزش اسلامی پدیدیده عظیم و فراگیری است که حدود دو قرن از پیدایش آن می گذرد.در این دو قرن فراز و نشیب های فراوانی فرا روی این حرکت بوده و با ضعف وقوت هایی همراه شده است.این حرکت در ابتدا در مناطق جغرافیایی خاص و محدودی ظهور یافت،سپس در طول دهه های گذشته دامنه آن گسترش یافت وبه تدریج به سراسر دنیای اسلام از شرق آسیا تا جنوب و غرب آفریقا و حتی در بین اقلیت های مسلمان در سایر کشور ها توسعه یافت.

        در آغاز،فعالان آن جمعی از علمای دین،نخبگان و اندیشمندان بودند،اما امروز توده های مسلمان اعم از عالم و عامی،در سراسر جهان به حرکت درآمده اند.با پیروزی انقلاب اسلامی ایران،جنبش بیداری اسلامی،وارد مرحله ای جدید شد و جهش توام با عمق فکری را در جغرافیای اسلام به ویژه در میان توده ها و لایه های خفته جوامع اسلامی به وجود آورد.به گونه ای که بیداری اسلامی از حالت دفاع انفعالی خارج و در موضع تهاجم فکری و رفتاری قرار گرفت و در اشکال جریان ها ونهادهای سیاسی و حتی جنبش های مقاومت رخ عیان نمود.

     انقلاب اسلامی،به عنوان پدیده ای که بر بنیاد ارزش های دین با تکیه به روش ها و شیوه های نوین دموکراسی،شکل گرفت و الگوی جدیدی از مدیرت در عرصه قدرت،سیاست و حاکمیت را متجلی از تاثیر گذاری و متفاوت از کارکرد تاریخی مذبور را بنا نهاد و نوعی از جریان احیاگری،بیداری فکری و ایدئولوژیک را سامان داد و هدایت کرد.جمهوری اسلامی،برای اولین باراصطلاح"امت اسلامی" به عنوان یک مفهوم سیاسی را وارد ادبیات سیاسی جهان کرد.


نوشته شده در پنج شنبه 91/11/12ساعت 8:0 عصر توسط قلاش| نظرات ( ) |

سلام.خیلی خوش اومدم.قدم رنجه فرمودم.چشم بچه پررو کف پامبلبلبلو.درد وبلام تو سرشبلبلبلو.از امروز دیگر نگران مطالب وبلاگ خود نباشید...آقوی همساده یک نویسنده ماهر استاد حرفه ای کاردان مدیر مدبر عادل دانا و اگاه به علوم زمان و....از شاگردای جلالم.جلالو میشناسید که؟جلال...جلال خودمون...جلی جون...واقعا که...جلال ال احمدو میگم دیگه.خلاصه هوای این اقوی همساده رو خعلی!داشته باشید و بسی غنیمت شمریدش صحبت که به باغ امد ازین راه و ازان خواهد شد....

کی؟؟
اقوی همساده!

چی؟؟

آقوی همساده!

کجا؟؟

آقوی همساده!

کلاس چی بگیرم؟؟

آقوی همساده!

....؟؟

آقوی همساده...

به افتخارشآفرینآفرینآفرین


نوشته شده در پنج شنبه 91/11/12ساعت 1:43 عصر توسط | نظرات ( ) |

 یه روز یه ترکه...

اسمش ستارخان بود،شاید هم باقر خان..

خیلی شجاع بود،خیلی نترس..

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی بر اومد،جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،فداکاری کرد،برای ایرانیا،برای من و تو،برای اینکه ما تو مملکت آزاد زندگی کنیم...

 

یه روز یه رشتیه...

اسمش میرزاکوچک خان بود،میرزاکوچک خان جنگلی،

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد،

برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه،

اونقدر جنگید تا خونشو فدای سرزمینش کرد.

 

یه روز یه لره...

اسمش کریم خان زند بود،موسس سلسله زندیه،

ساده زیست،نیک سیرت و عدالت پرور بود

وتا می شد از شدت عمل دوری می کرد.

 

یه روز یه قزوینیه...

اسمش علامه دهخدا بود

یه لغت نامه نوشت که بقول فردوسی عجم زنده کرد،

تمام عمرشو وقف خدمت به زبان فارسی و حفظ اون برای ماها کرد 

 

یه روز ما همه با هم بودیم...

فارس وآذری و کرد و گیلک و مازندرانی و لر و بلوچ و ترکمن و قشقایی و...

 

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردن و قفل دوستی ما رو شکستن...

 

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم!!به همدیگه می خندیم!!!

و اینجوری شادیم!!!!!!

 

بیاید باز باهم یکی بشیم.

مثل همیشه های گذشته...

 

 

پاینده ایران

پاینده ایرانی


نوشته شده در چهارشنبه 91/11/11ساعت 1:54 صبح توسط قلاش| نظرات ( ) |

تاریخچه تقلب از جایی شروع می شود که " حسن کچل " برای نخستین بار به مکتب رفت . از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهیانه کودکان مکتب بود ؛ لیک حسن کچل از روی تنبلی چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکته ای بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر دشت کند .

این بود که اولین تقلب تاریخ بشری رقم زده شد . البته این تقلب با روش های بسیار ابتدایی بشری رقم زده شد. البته این تقلب باروش های بسیار ابتدایی (در مقابل ترفند های کنونی ) صورت گرفت . بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را کش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد .

روش های نوشتاری

1. نوشتن روی کف پا ، پس کله ، پشت گوش و ...

2. نوشتن روی دیوار ، روی میز ، پشت نیمکت ، زیر نیمکت ، پشت لباس یا مانتوی دانش آموز جلویی ، ...

3. نوشتن به روی دستمال کاغذی ، پاکت نامه ، ...

4. نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در حفره های مختلفی از جمله بینی ، دهن ، گوش ، فک پایین ، دریچه آئورت ، ...

روش های باکلاس

1. استفاده از ماشین حساب مهندسی

2. استفاده از موبایل

3. استفاده از آیینه ، موچین ، لوازم آرایشی ، فیلم ، عکس ، ...

روش های بی کلاس

1. شیره مالیدن بر سر یکی از بچه درس خون ها

2. خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو

توجه :

اگه در این امر تبحر کافی ندارید ، اصلاً سمت این کار نرید ؛ که عواقبی جز‌ء ضایع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد .


نوشته شده در سه شنبه 91/11/10ساعت 12:58 عصر توسط قلاش| نظرات ( ) |

چه روز هاکه یک به یک غروب شد،نیامدی

چه بغض هاکه درگلورسوب شد،نیامدی

 

خلیل آتشین سخن،تبربه دوش بت شکن

خدای مادوباره سنگ وچوب شد،نیامدی

 

برای ماکه خسته ایم ودل شکسته ایم نه

ولی برای عده ای چه خوب شد،نیامدی

 

تمام طول هفته را در انتظار جمعه ایم

دوباره صبح،ظهر،نه غروب شد،نیامدی


نوشته شده در سه شنبه 91/11/10ساعت 9:37 صبح توسط قلاش| نظرات ( ) |

ناپلئون بناپارت:

اگر نیمی از لشکریانم ایرانی بودند تمام دنیارافتح میکردم.

آدولف هیتلر:

اگرمهندسان اسلحه سازمن ایرانی بودند صد سال قبل از تولدم  نازی دارای بمب اتمی میشد.

پیامبراعظم(ص):

روزی مردانی از سرزمین پارس به دورترین نقاط علم خواهند رسید.

بن لادن:

اگردنبال مردانی هستی که تا پای خونشان از عهدشان دفاع کنند در سرزمین پارس به کاوش بپرداز.

اسکندر:

اگر روزی دیدی که مردی به خاطر کشورش حاضر شده تمام فرزندانش را قربانی کند،بدان که آن مرد اهل امپراتوری پارس است.

 

دیگه هیچی نمیگم

نتیجه باخودتون......


نوشته شده در دوشنبه 91/11/9ساعت 9:0 عصر توسط قلاش| نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5      >