• وبلاگ : پاتوق فرزانگان
  • يادداشت : ز مثل...زندگي
  • نظرات : 6 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شبيه هست

    اما اصل کارش تو دل ما شکل مي گيره

    مثل ريشه يه درخت

    که پيدا نيست

    اما اگر خشک بشه

    درخت ديگه زنده نيست

    پاسخ

    تشبيه قشنگي بود!
    کاش ميدانستيم زندگي با همه وسعت خويش/محفل ساکت غم خوردن نيست/حاصلش تن به قضا دادن نيست/ زندگي خوردن و خوابيدن نيست/اضطراب و هوس و ديدن نيست/ زندگي جنبش و جاري شدن است/ زندگي کوشش و راهي شدن است/از تماشاگه آغاز حيات/ تا به جايي که خدا مي داند...
    خو منم همينو ميگم... ميگم اگر اين کارو نکنيم چه کار کنيم...؟!!
    پاسخ

    نميدونم.من از بقيه پرسيدم
    يه داستان مصور طنز در همين مورد دارم ايشالا شايد يه روز گذاشتمش...
    جالبه که هممون (خودمو ميگم) فقط به اين پست نگاه مي کنيم و هيچ تغييري تو زندگيمون نميديم... يعني اصلاً نمي دونيم که بايد چه کار کنيم حالا...!!

    حالا که اين پست رو خونديم براي اينکه زندگي کنيم، مثلاً بايد چه کار کنيم....؟!!!
    پاسخ

    من مشكلم با خود داستانه!!!!مگه زندگي غير از اينه؟!

    زندگي دو بخش داره

    يک بخش اون ارضاي نيازهايي هست که مربوط به اين دنياست

    اين همونيه که خوب توصيفش کردين

    ولي بخش دوم مربوط به اون عالمه

    که اتفاقا بايد تو اين دنيا کارش انجام بشه

    اين قسمت زندگي از بلوغ شروع ميشه

    و تا لحظه اي که آدم امکان استفاده از عقلشو داره ادامه داره

    و جالب اينه که هرکسي هم ماموريت خاصي داره

    که براساس استعدادش براش تعيين تکليف ميشه

    بايد اين تکليف رو شناخت

    و برا انجامش تلاش کرد

    ببخشين خسته تون کردم

    پاسخ

    بايد تكليف رو شناخت و براي انجام دادنش تلاش كرد... مگر تلاش براي انجامش غير از كارهايي شبيه اينه كه تو اين قصه اومده؟؟

    سلام

    قلم خودتون بود؟

    خيلي تکان دهنده

    خيلي

    به خدا پناه مي برم

    پاسخ

    بنظرتون به چي ميگن زندگي؟؟من برام سوال پيش اومده؟مگه زندگي غير از اينه؟؟